روز جهانی اوتیسم ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، ۲ آوریل April 2025 آگاهی Autism

من هایجیام و اوتیسم ندارم؛ خیلی هم سرم سلامته فقط دچار مرگ مغزی شده‌ام و تقریبا مُرده‌ام؛ بی‌پدرمادر هم هستم. مامان بابام سر کشیدن یا نکشیدن چند تا سیم باقی‌مونده وصل به من، باهم قهراند، منم طبق معمول ۲ سالی که تو کمام، امشب تنها بودم.

امروز ۱۲ فروردین ۱۴۰۴ و اول آوریل ۲۰۲۵؛ مامانم یه کاری برای بچه‌های مریض کرده؛ خوشحاله؛ جو نیکوکاری گرفته‌اتش🙄.

بابام هم کفش‌های طبیعت‌گردیشو داره، دستمال می‌کشه و رنگ سوئت‌شرتشو ست می‌کنه؛ فردا بره سبزه‌گره بزنه؛ بختش واز شه!

بی‌ناموسا منو یادشون رفته🥹 ( اینو یه بار مامانم درباره رفیق‌های بابام گفت، من یاد گرفتم🫢 می‌خوام خوب شدم؛ بگم بابام ببرتم بی‌ناموسا رو ببینم، مامانم رو هم نبریم)

امشب که مامان بابام برای خودشون جدا جدا در حال خوش گذروندن‌اند؛ منم گفتم برم بشینم پیش آقای نگهبان بیمارستان؛ باهاش اینستاگرام رو نگاه کنم؛ یادم بره مامان‌بابا ندارم.

این آقای نگهبان از اون خانوما که لباس تن‌شون نیست نگاه نمی‌کنه؛ من می‌رم پای گوشی این آقا می‌شینم که مامان‌بابام ازم راضی باشند☺️

آقا نگهبانه امشب داشت پیج لادن طباطبائی رو نگاه می‌کرد، درگیر موهای کوتاه بلوندش بود؛ ولی من داشتم حرفاشو گوش می‌کردم؛ درباره اوتیسم دخترش؛

بعد دیدم دست‌های لادن خانم کلی زخم شده؛ آقاهه نمی‌ذاشت درست ببینم؛ هی می‌رفت تو سوراخ سمبه‌های خونه خانم لادن رو نگاه می‌کرد؛ هر چی گفتم صبر کن آقا ببینم لادن خانم چی می‌گه! آقا صبر کن دارم گوش می‌دم! نرو بعدی!  اصلا صدامو نمی‌شنید!😕 تازه گوشی خودش بود!  کاش مامانم یا بابام گوشی‌شونو می‌دادند منم ببینم خانم لادن طباطبایی چرا به خاطر اوتیسم دخترش، پر از زخم بود رو بدنش؟

من تا حالا مامانمو نزده‌ام! پس چرا دختر لادن خانم بهش حمله کرده بود؟ تازه یه سگ قهوه‌ای بامزه هم داشتند که دخترشو خیلی دوست داشت… چرا وقتی بداخلاقی می‌کنه همه دوستش دارند؟🤔

انگار لازمه من و همه، مخصوصا این آقا نگهبان مو بلوند ندیده بیمارستان، آگاهی‌مون رو از اوتیسم بالا ببریم.

خانم لادن طباطبایی می‌گفت *اپریل ماه اوتیسم شروع شد* منم سعی کردم بال بزنم، زور زدم قدم بلند شه تو آسمون، روحم بچرخه تو دانش بشر، بفهمم چرا ماه آوریل یا April ماه اوتیسم نام‌گذاری شده! [راستی می‌دونستین من زنده بودم، اسم نداشتم؟ مامان بابام منو بچه صدا می‌‌کردند🙄

ایییش بابام هی به مامانم می‌گفت منو نمی‌خواد، انقدر گفت که مامانم شیرش خشکید؛ بعد تازه مامانمو دعوا می‌کرد که چرا منو شیر نمی‌ده؟

لابد اگر اوتیسم داشتم، اون منو می‌زد☹️ نه من اونو! آخه من بابامو خیلی دوست دارم؛ اون منو دوست نداره😮‍💨

خوش به حال دختر خانم لادن طباطبایی، مامانش می‌ذاره بزنتش، چه مامان پایه‌ای داره🤩.

من اگه مامانمو بزنم، مثلا دست‌‌‌هاشو مثل دست‌های لادن طباطبائی زخم کنم، مامانم غر می‌زنه که چرا جای چنگ‌هام رو دستش مونده؛ نانازخاتون😶]

آدم اگه اوتیسم داشته باشه و جامعه قبولش کنه، انگار اون‌قدرها هم به پدرمادرش فشار نمیاد.

من این ماه کلی بال می‌زنم تو آسمون، تا هر جا قدم برسه که ببینم از روز جهانی اوتیسم ۲۰۲۵ به بعد چی یاد می‌گیرم از این اختلال؟

شاید منم یه روزی خوب شدم و بچه داشتم؛ می‌خوام بدونم اگر اوتیسم داشت چی کار باید کنم و چطور مثل خانم لادن طباطبائی، باهاش خوب بجوشم که جامعه زودتر قبولش کنه.

مثلا همین روز اول ماه آوریل، که ماه اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی درباره اوتیسمه، فهمیدم؛ قبلاها فکر می‌کردند اوتیسم از واکسن‌های آلوده منشا می‌گیره و مغز بچه‌ها رو آسیب می‌زنه.

فکر کنم تا وقتی مامان بابام آشتی کنند، من از بال زدن‌های کنجکاوانه‌ام تو آسمون دانش بیماری و درمان، فوق تخصص پزشکی‌امو بگیرم.

فعلا که خوابم میاد🥱

فردا هرچی یاد گرفتم برای شما هم می‌گم؛

فقط از حالا به بعد یادتون باشه؛

سیزده به درهای ایران، ۲ آوریل، روز جهانی اوتیسم تو کل دنیاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا